یادداشتهای دو آدم معمولی

ساخت وبلاگ
حالا که شرایط به کام نیست و اونی نشد که آرزوشو داری, پس واقعیتو تاب بیار. حالا که سر راه مدرسه مث فیلمای سیاه سفید فارسی و مث دوره ی نوجونی واسه چندتا لات و لوتی که به یه دختر مدرسه ای بچه محل ؛ متلک انداختن سینه سپر نکردی و بعد یه فصل کتک خوری سیر یه رابطه عاشقانه شکل نگرفته تا اون بشه عشق اول و آخرتو واسه ش بجنگی معصومانه نشونش کنی تا به امیدش درس بخونی خدمت بری و هرازگاهی با نامه ای کاغذی و تو مسیر راه مدرسه ش با یه نگاه و لبخند همه ی عمر عاشقش بمونی و باهاش از خود صفر تا صد زندگیو بگذرونی. اونقد پا به پات بیاد که سختی و نداری و فراز و فرود زندگی خموده ت نکنه و یه عمر آزگار ورای تمام بود و نبودای دنیا باهاش زندگی کنی... حالا اما تویی و اون و دوتا دلی که باخته شده و یه عالم سرد و گرمی که به حق و ناحق از سر گذشته. یه گذشته که زمونه ی نادرست فاصله ی چندصدمتری خونه ها رو چندهزار فرسنگ کرده بود تا اونو تو شمایل دختر مدرسه ای و تو رو پسربچه ی تعصبی محل قرار نداد تا یه جای بد تو یه فصل سرد بعد این همه اومدن و رفتنا بعد رو خوردنا و نارو خوردنا بعد مرگ ناجوانمردانه ی دوباره سهراب شاهنامه رسی یادداشتهای دو آدم معمولی...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای دو آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ekhodigechi2 بازدید : 9 تاريخ : سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 9:55

فرصت ما تموم شده باید از این قصه بریم   فرقی نداره من و تو کدوممون مقصریم   خاطره ها رو یادمه لحظه به لحظه مو به مو   هیچی رو یاد من نیار اونقدر خرابم که نگو   بد بودم و بدتر شدم میرم با پاهای خودم   میرم نمیدونم کجا آخ کم آوردم به خدا   دلگیرم ازدست خودم کاش عاشقت نمیشدم   هرجوری میخواستم نشد از غم یه ذره ام کم نشد   من موندمو تنهایام از دنیا هیچی نمیخوام   عاقبت من و نگاه اشتباه پشت اشتباه   هر روز عاشق تر شدیم تو عشق خاکستر شدیم   ساختیم ولی به آرزومون نرسیدیم   فقط گریه فقط عذاب صد تا سوال بی جواب   نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم   هرجوری میخواستم نشد ا یادداشتهای دو آدم معمولی...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای دو آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : کاشکی دلم رسوا بشه,کاشکی هستی زبانی داشتی,کاشکی دوست نداشتم,کاشکی,کاشکی امشب,کاشکی زمستون نبودم,کاشکی آخر این سوز,کاشکی محسن چاوشی,کاشکی میشد بهت بگم,کاشکی بیای آشتی کنون, نویسنده : ekhodigechi2 بازدید : 12 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 22:21

امشب ی خلسه رو تجربه کردم که ارامشش تو وجودم هنوز هست خیلی بهش احتیاج داشتم کام از لب یار گرفتن وبی ذهن شدم تمامه وجودم که وجودش قسمتی ازمن شده. گریه تو شب بارونی حرف زدن با اون که رازتو میدونه .امشب ابتدا همون خیابونم که انتهاش به اون میرسه فقط من واون خیابون میدونیم تکیه به کوهی کردم که اغوشش  واسم بهترین جای دنیاست .جایگزینی واسش نیست صدای بادم اونو به یادم میاره دیگه نگرانش نیستم عشقی رو تجربه کردم که خاموشی نداره ملایم ملایم شعله ور شده وروشن میمونه .شب پاییزی  یادداشتهای دو آدم معمولی...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای دو آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : شب بارونی,شب بارونی سیامک عباسی,شب بارونی تهرون,شب بارونی محمد رضایی,شب بارونی حامد کولیوند,شب باروني,شب های بارانی,یک شب بارونی بسه,رمان شب بارانی,عکس شب بارونی, نویسنده : ekhodigechi2 بازدید : 9 تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 ساعت: 22:21

لحظات تنها بودن با خود و به عمق وجود سفر کردن ودیدن تمام خاطرات .          می گویند زمان مرگ تمام لحظات از جلوی دیدگان می گذرد پس ما لحظه مردن را تجربه کرده ایم. این راه رنج های بسیار دارد .خودمان بیشترش نخواهیم کرد   یک لحظه کنار هم بودن را هر چند کوتاه برای هم خواهیم بود شاید این دور شدن ها لازمه به خود امدن وسیر در احوالمان بوده.دستم را رها مکن جاودانم     در این راه پر از تلخیهای شیرین امید دارم .          (  ققنوس)

یادداشتهای دو آدم معمولی...
ما را در سایت یادداشتهای دو آدم معمولی دنبال می کنید

برچسب : تنظیم نبودن زمان جرقه, نویسنده : ekhodigechi2 بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 15:33